حره ختلیحُرّه خُتَّلی، دختر سبکتگین و خواهر سلطان محمود غزنوی است. ۱ - تولد حُرّه خُتَّلیدر منابع، تاریخ تولد او ذکر نشده و درباره زندگیاش اطلاع اندکی موجود است. به نظر میرسد حرّه لقبی احترامآمیز بوده که در دوره غزنویان برای زنان و دختران خاندان سلطنتی به کار میرفته است. [۱]
تاریخ بیهقی، بیهقی، ج۱، ص۳۳۴_ ۸۹۵.
در منابع، درباره اینکه چرا حرّه ختّلی به این نام خوانده شده، مطلبی ذکر نشده است. احتمال دارد وی در خُتَّل (خُتَّلان) به دنیا آمده باشد. به گفته باسورث، [۲]
Clifford Edmund Bosworth, "The early Ghaznavids", in The Cambridge history of Iran, vol۴, ed RN Frye, Cambridge ۱۹۷۵، ج۱، ص۲۳۷.
در منابع از دودمانی که در اوایل دوره غزنوی در خُتّل حکومت کرده باشند، نشانی نیست؛ ازاینرو، شاید نام حرّه ختّلی نشانه نسبت خویشاوندی غزنویان با خاندانی محلی در آنجا باشد.۲ - ویژگی حُرّه خُتَّلیسبکتگین چندین دختر داشت. در این میان، حرّه از خردمندی و کاردانی ویژهای برخوردار بود و در دورهای که زنان در حرمسراها محبوس بودند، بانویی باکفایت و متنفذ در امور حکومتی محسوب میشد. [۳]
Clifford Edmund Bosworth, "The early Ghaznavids", in The Cambridge history of Iran, vol۴, ed RN Frye, Cambridge ۱۹۷۵، ج۱، ص۱۳۹.
وی برخلاف رسم رایج، که طبق آن به دختران فقط احکام شریعت را میآموختند و از تعلیم دیگر دانشها به آنان پرهیز داشتند، [۴]
کیکاوسبن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، ج۱، ص۱۳۷، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ش.
بانویی دانشآموخته بود و شیوه نگارشش بیانگر این مدعاست. [۵]
تاریخ بیهقی، بیهقی، ج۱، ص۱۳ـ۱۴.
او سخاوتمند و مدبّر بود و با سلطان محمود مناسبات خوبی داشت و با فرستادن طعام های گوارا و الوان، برادر را خرسند میکرد. [۶]
تاریخ بیهقی، بیهقی، ج۱، ص۳۳۴.
۳ - همسر حُرّه خُتَّلیدرباره ازدواج و نیز فرزندان احتمالی حرّه اطلاع روشنی در دست نیست. عتبی [۷]
محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۳۷۴، از ناصحبن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش.
از ازدواج ابوالحسن علیبن مأمون، از امیران خاندان مأمونی، با خواهر سلطان محمود (بدون ذکر نام او) یاد کرده است. پس از مرگ ابوالحسن، برادرش (ابوالعباس مأمونبن مأمون) جانشین او شد. در ۴۰۶، ابوالعباس با اجازه محمود، حرّه را به عقد خویش درآورد. [۸]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۳۹۵، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
بیهقی [۹]
تاریخ بیهقی، بیهقی، ج۱، ص۹۰۷.
نیز از ازدواج حرّه کالجی با ابوالعباس مأمونبن مأمون، در زمان حکومت سلطان محمود، یاد نموده است. به گفته باسورث، [۱۰]
Clifford Edmund Bosworth, "The early Ghaznavids", in The Cambridge history of Iran, vol۴, ed RN Frye, Cambridge ۱۹۷۵، ج۱، ص۲۳۷.
حرّه کالجی همان حرّه ختّلی است. [۱۱]
Clifford Edmund Bosworth, "The early Ghaznavids", in The Cambridge history of Iran, vol۴, ed RN Frye, Cambridge ۱۹۷۵، ج۱، ص۱۷۴.
شبانکارهای [۱۲]
محمدبن علی شبانکارهای، مجمعالانساب، ج۱، ص۶۶، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
حرّه ختّلی را ختّلی خاتون خوانده است.۴ - جایگاه حُرّه خُتَّلی در حکومتپس از مرگ محمود، محمد که پس از برکناری مسعود از ولیعهدی، جانشین پدر شده بود، زمام امور را به دست گرفت. [۱۳]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۴۱۹، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۴]
محمدبن علی شبانکارهای، مجمعالانساب، ج۱، ص۶۴ـ۶۵، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
در این هنگام، حرّه که از سوی سلطان محمود عهدهدار سرپرستی زنان و دختران خاندان غزنوی بود، [۱۵]
محمدبن علی شبانکارهای، مجمعالانساب، ج۱، ص۶۶، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
تلاش خود را برای جانشینی مسعود آغاز کرد. وی محبتی وافر به مسعود داشت و در زمان زندگانی سلطانمحمود نیز پنهانی مسعود را از اقدامات سلطانمحمود مطّلع میکرد. [۱۶]
تاریخ بیهقی، بیهقی، ج۱، ص۱۴۶.
۵ - نقش حُرّه خُتَّلی در سلطنت مسعودحرّه ختّلی از یک هفته پیش از مرگ سلطانمحمود، به اتفاق دیگر اعضای حرم سلطان، در قلعه غزنین بود. پس از درگذشت محمود و خاکسپاری او، حرّه بیدرنگ به مسعود نامه نوشت و او را از رویدادهای جدید آگاه ساخت و یادآور شد که محمد توانایی اداره امور مملکت را ندارد و مسعود باید هر چه زودتر اداره امور را بهدست گیرد. [۱۷]
تاریخ بیهقی، بیهقی، ج۱، ص۱۳ـ۱۴.
تلاش حرّه برای دستیابی مسعود به تاج و تخت، بیشتر به سبب علاقه شخصی وی به مسعود بود. [۱۸]
تاریخ بیهقی، بیهقی، ج۱، ص۳۳۴.
او در نامه مذکور، مشفقانه به راهنمایی مسعود پرداخته و به او تذکر داده بود که نباید به ولایتی که گرفته ( اصفهان ) مشغول شود، زیرا «اصل غزنین است و آنگاه خراسان، و دیگر همه فرع است» و از مسعود خواسته بود برای حفظ پادشاهی و پاسداری از خاندان غزنوی، به سرعت به غزنین برود. مسعود نیز، پس از رایزنی با نزدیکان خویش، به غزنین رفت و با حمایت طرفدارانش، بر تخت نشست. [۱۹]
، تاریخ بیهقی، بیهقی، ج۱، ص۱ـ۳ـ۱۳ـ۱۴.
حرّه در زمان سلطنت مسعود نیز نفوذ فراوانی داشت. ۶ - فوت حُرّه خُتَّلیدرباره سرانجام حرّه ختّلی و تاریخ درگذشت او، اطلاعی نیست. آنچه مسلّم است، وی در ربیعالاول ۴۳۲، که سلطان مسعود به سوی هندوستان راهی شد، از همراهان وی بود. [۲۱]
تاریخ بیهقی، بیهقی، ج۱، ص۸۹۷ـ۹۰۰.
۷ - منابع(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۲) تاریخ بیهقی، بیهقی. (۳) محمدبن علی شبانکارهای، مجمعالانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش. (۴) محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، از ناصحبن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش. (۵) کیکاوسبن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ش. (۶) عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش. (۷) لویس معلوف، المنجد فی اللغة و الاعلام، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۸۲، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش. (۸) Clifford Edmund Bosworth, "The early Ghaznavids", in The Cambridge history of Iran, vol۴, ed RN Frye, Cambridge ۱۹۷۵. (۹) idem, The Ghaznavids: their empire in Afghanistan and Eastern Iran ۹۴۴-۱۰۴۰, Edinburgh ۱۹۶۳. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حُرّه خُتَّلی»، شماره۶۰۴۸. |